آخرین مطالب
شهید حججی وارد کتابهای درسی میشود
شهید حججی وارد کتابهای درسی میشود
حجتالاسلام والمسلمین دکترمحیالدین بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی شب گذشته ضمن حضور درغرفه خبرگزاری دفاع مقدس در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی دفاع پرس، به فصول درسی جدید اضافه شده به درس فارسی پایه دوازدهم که مربوط به شهید مدافع حرم محسن حججی اشاره کرد و اظهار داشت: طی فراخوانی زندگی شهید حججی در قالب مقاله شعر، عکس، فیلمنامه یک واحد درسی به کتاب فارسی پایه دوازدهم اضافه خواهد شد و تمامی آثار ارسال شده در قالب یک مجموعه آثار در اختیار جامعه قرار خواهد گرفت.
وی ادامه داد: برای آثار برگزیده این فراخوان جوایز ارزندهای در نظر گرفته شده است و مجموعه آثار ارسال شده در مجلات رشد، فیلم رشد و در عکس رشد مورد استفاده قرار میگیرند.
دکترمحمدیان بیان کرد: مهلت ارسال آثار از فردا (هشتم آبان) آغاز خواهد شد و تا 15 بهمن صاحبان اثر میتوانند آثار را برای ما ارسال کنند.
معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: درس زندگی شهید حججی در سال تحصیلی 97 – 98 وارد کتابهای درسی خواهد شد.
شایان ذکر است: پوستر و تیزر فراخوان شرکت در این مسابقه فرهنگی به نشانی ذیل قابل مشاهده می باشد:
شهید حججی.mov (14.86 MB)
🌷 جشنواره تجلیل از محسن حججی
یک متن مناسب از این شهید که مناسب کتاب درسی باشد بنویسید و در جشنواره شرکت کنید.
«تحسین محسن حججی » در ۴ استان
خبرگزاری فارس:نمایشگاه عکس «تحسین محسن» شامل ۵۱ عکس از مراسم استقبال و تشییع شهید حججی در اصفهان و نجفآباد، ۱۷ آبان ماه همزمان با ۳ استان دیگر در گالری عمارت سعدی شهر اصفهان افتتاح میشود.
فرزان معظم مدیر خانه عکس حوزه هنری اصفهان پیرامون برپایی نمایشگاه عکس «تحسین محسن» اظهار کرد: نام این نمایشگاه از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون شهید حججی گرفته شده و از نگاه هفت هنرمند عکاس مراسم استقبال و تشییع شهید محسن حججی را در اصفهان و نجفآباد روایت میکند.
وی با اشاره به برگزاری همزمان این نمایشگاه در چهار استان آذربایجان شرقی، سمنان، قزوین و اصفهان افزود: در این نمایشگاه ۵۱ قطعه عکس از هفت عکاس به نامهای احسان جزینی، مصطفی شیرزادی، مهدی جانیپور، حسین غلامرضایی، محمدصادق نادری، مجید حجتی و فاطمه نصراصفهانی به نمایش در میآید.
معظم با اشاره به اینکه هدف از برگزاری این نمایشگاه زنده نگه داشتن یاد و خاطره این شهید بوده است، تصریح کرد: آیین گشایش این نمایشگاه با حضور خانواده شهید حججی روز چهارشنبه ۱۷ آبان ماه از ساعت ۱۷ در گالری عمارت سعدی واقع در خیابان استانداری برگزاری میشود و تا ۳۰ آبان ماه پذیرای علاقهمندان است.
مراسم چهلمین روز خاکسپاری شهید حججی و هفتمین روز خاکسپاری شهید یبلویی با حضور گسترده مردم شهید پرور در حسینیه حضرت فاطمه الزهرا(س) نجف آباد برگزار شد .
⭕️پدر شهید حججی در غرفه ایمنا:
⭕️محسن راه را خوب شناخت/ همه پشت سر رهبر انقلاب در حرکت ایم
⭕️پدرشهید حججی با اشاره به اینکه محسن از میان جوانان به مقام شهادت نایل شد گفت: محسن راه را خوب شناخت و در زندگی خود شاد بود.
⭕️محمدرضا حججی با حضور در غرفه خبرگزاری ایمنا در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات ضمن اینکه شهدا نظاره گر ما هستند خطاب به جوانان اظهار کرد: همه ما در یک هدف و مسیر که از اول انقلاب توسط امام(ره) طراحی شده در حرکت هستیم.
⭕️وی افزود: در این راه لغزش هایی وجود دارد اما همه پشت سر رهبر انقلاب در حرکت اند.
⭕️حججی با اشاره به اینکه محسن راه را خوب شناخت گفت: برای همین راه را درست و با صلابت رفت و در کنار این هدف زندگی خود را هم با شادی طی کرد.
⭕️وی اضافه کرد: محسن از انتخاب خود راضی بوده و هست و اکنون ما باید به وظایف خود عمل کنیم.
⭕️پدر شهید حججی اظهار کرد: محسن از بچه های دهه هفتادی انتخاب شد تا همه بدانند در هر شرایطی می توان شاد زندگی کرد، تا هم خدا عاشقش باشند و هم با خانواده، دوستان و مردم رابطه خوبی داشته باشد.
⭕️حججی با اشاره به رابطه شهید حججی با خانواده بیان کرد: محسن وظیفه خود را در رابطه با خود و خانواده و دوستان به خوبی انجام داد و طبق فیلم های موجود با خانواده خود بسیار صمیمی بود. / ایمنا
⭕️مراسم اربعین شهید حججی و هفتمین روز خاکسپای شهید یبلویی
دو شنبه 15 آبان 96 - حسینیه فاطمه زهرا (س)
به مناسبت سالگرد ازدواج شهید محسن حججی
💢به مناسبت سالگرد ازدواج #شهید_محسن_حججی
🔸ساعت ۱۱صبح، روز پنج شنبه ۱۱ آبان، سال ۱۳۹۱
عروس خانوم و آقا #داماد کنار هم نشسته بودند، روبرویشان سفره ساده و کوچکی بود.ساده اما؛ باصفا. کوچک اما؛ قشنگ و بیاد ماندنی.
آقا داماد سرش را آورد نزدیک تر. آرام گفت:« در آینه چه میبینی؟» عروس خانوم سرش را آورد بالا وتوی آینه را نگاه کرد و گفت:«خودم و خودت را». لپ های آقا داماد گل انداخت و گفت:«پس من و تو همیشه مال هم هستیم، بیا به هم کمک کنیم. کمک کنیم زندگی مون با بندگی خدا باشه، به #سعادت برسیم و بعد هم #شهادت».
🔸حرف دل من هم همین بود، اصلا من هم همین را میخاستم.پر پرواز....محسن انتخاب دلم بود و تأیید عقلم.انتخاب عاشقانه و عاقلانه ای بود. اما نه، من اشتباه کردم.محسن پر پرواز نبود، محسن خود #پرواز بود.
نگاه و لبخندمان به هم تأیید خواسته محسن شد و آرزوی دل من.
محسن قرآن را برداشت ، به من نگاهی کرد و باز لبخند من. قرآن را باز کرد.سوره نور...با صدای بلند خواند. بسم الله الرحمن الرحیم....من هم، همراهش زیر لب زمزمه کردم.
🔸میهمان ها همه آمده بودند، عاقد شروع کرد....النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی
دوشیزه محترمه، مکرمه.....
صدایش را فقط میشنیدم، خودم آنجا بودم ولی نبودم.
خوشحال بودم، روز محرم شدن مان، روز یکی شدن مان، شروع روز پرواز مان مصادف بود با ایام عید غدیر. ما هم خودمان را به کاروان عشق رساندیم.
با صدای بلند یکی از خانمهای فامیل به خود آمدم.
🔸عروس خانوم قرآن میخوانند...برای دومین بار؛ عروس خانوم رفتن از امامزمان اجازه بگیرن....برای سومین بار؛ گفتم با اجازه امام زمانم وپدر ومادر وبقیه بزرگتر ها #بله.
زندگی مان شروع شد؛ آن هم بدون گناه. پنج سال گذشت و محسن به خواسته اش رسید.بندگی خدا٬سعادت و شهادت. گوارای وجودت #همسر_عزیزم.
اجرای تئاتر ویژه شهید حججی
رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان اصفهان با بیان اینکه مقدمات اجرای تئاتر ویژه شهید حججی فراهم شده است، گفت: هماکنون این تئاتر در انتظار دریافت مجوز از شورای نظارت ارشاد است که در صورت انجام این مقدمات در نجفآباد به صورت ویژه به روی صحنه میرود.
هوشنگ جمشیدیان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در اصفهان با اشاره به برگزاری تئاترهای مناسبتی در ایام صفر در اصفهان اظهار داشت: در این ایام تئاترهای آیینی مانند "اسبها"، "گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"، " شاخه گل سرخ" و نمایشهای دیگر هماکنون در حال اجرا است.
وی با اشاره به انتخابر نمایشهایی با تم مذهبی و آیینی در این ایام در اصفهان گفت: 2 نمایش دیگر هماکنون در مرحله بازبینی بوده که تا پایان ماه صفر در سالنهای نمایش اصفهان به روی صحنه میرود.
رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان اصفهان پیرامون اجرای نمایش ویژه شهید حججی در اصفهان بیان کرد: با توجه به نزدیک بودن چهلمین روز شهادت شهید "محسن حججی" چندین کار به انجمن هنرهای نمایشی پیشنهاد شده است.
وی با بیان اینکه مقدمات اجرای تئاتر ویژه شهید حججی فراهم شده است، گفت: هماکنون این تئاتر در حال آمادهسازی و در انتظار دریافت مجوز از شورای نظارت ارشاد است که در صورت انجام این مقدمات در شهرستان نجفآباد و سایر استان به صورت ویژه به روی صحنه میرود.
طرح بزرگترین دیوار نگاه کشور .....
🔺طرح بزرگترین دیوارنگاره کشور در میدان ولیعصر(عج) پیرامون شهید مدافع حرم محسن حججی در پیادهروی اربعین امروز صبح اکران شد.
🔸عکاس: فرهاد خیابانی
ناگفتههایی از زندگی شهید حججی
به گزارش مشرق، حجتالاسلام والمسلمین مصطفی حسناتی چهارشنبه شب مورخ 96/5/25 در جمع خبرنگاران پیرامون زندگی معنوی شهید محسن حججی اظهار داشت: همه زندگی این شهید حاوی پیام است، از دوران دبستان این شهید خاطراتی را همسایگان نقل میکنند، در همسایگی ایشان خانمی اهل قرآن و با معنویت بوده است، این شهید هر روز قبل از رفتن به مدرسه نزد این خانم رفته و از او میخواسته که سوره یاسین را برای او بخواند تا پس از آن راهی مدرسه شود.
وی افزود: این یک امر الهی و فطری است که روح با قرآن انس میگیرد، در مدرسه این شهید بزرگوار بسیار بررسی شد، دوستان و معلمان میگفتند که از وی یک امر خلاف ادب ندیدیم، این را بیشتر در رابطه با اولیای خدا شنیده و در تاریخ میبینیم.
امام جمعه نجف آباد گفت: وقتی خداوند به دنبال عنایت کردن به کسی است زمینهها اینگونه فراهم میشود، این شهید برنامهریزی دقیقی داشت، او برای عمر خود ارزش قائل بود.
وی با اشاره به معنویت در زندگی شهید حججی تصریح کرد: محسن از عزیزانی بود که در نماز جماعت مرتب حاضر میشد و هرگز نماز خود را فرادی نمیخواند، صرفاً یک نمازگزار نبود، بلکه تلاش میکرد موثر باشد.
حسناتی با اشاره به فعالیت شهید حججی در امور فرهنگی بیان کرد: این شهید و جمعی از دوستانش در موسسه شهید کاظمی به پیش ما آمدند و گفتند میخواهیم روزهای جمعه کتابهایی که جامعه به آن نیاز دارد را با قیمت مناسب عرضه کنیم، هرگز به دنبال سودآوری و مسائل مادی نبودند.
وی اضافه کرد: وقتی رهبر معظم انقلاب مرتب درباره کتابخوانی تأکید داشتند این عزیز و دوستانش گفتند که باید این دغدغه را در حد خود برطرف کنیم.
امام جمعه نجفآباد گفت: رفاقتها، دوستان و رفت و آمدهای این شهید در زندگی بسیار حساب شده بود و دوستان موسسه در این امر بسیار موثر بودند.
وی با اشاره به فعالیتهای جهادی شهید حججی بیان کرد: حضور در کاروانهای راهیان نور، حضور در اردوهای علمی ـ آموزشی و بصیرتی در تابستانها، حضور در اردوهای جهادی از جمله اقداماتی بود که شهید حججی مقید به وارد شدن به آنها بود. آثار و برکات حضور این شهید بزرگوار در مناطق محروم مشخص است.
حسناتی خاطرنشان کرد: معرفت خدا و شناخت جلال و جمال حق تعالی سبب میشود تا قلب انسان از این زیبایی پر شود، آیات قرآن در معرفی جنگها و گزارش تقابل انبیاء خدا با دشمنان آنها از جهاد، ایثار و شهادت نقل میشود اما خلاصه همه اینها یک نکته و تربیت انسان الهی است.
وی ادامه داد: هرچه به زندگی این شهید نگاه میکنیم تفسیر این آیات مشخص است، در قرآن آمده است که در اوج مظلومیتها شما قطعاً پیروزید اما به شرط مومن بودن؛ این شهید معنی این آیات را فهمید.
امام جمعه نجف آباد اظهار داشت: اینکه امام راحل مرتب به رزمندگان میفرمود "اگر برای خدا کار کنید، یا به شهادت میرسید و یا پیروزی؛ و هر دو پیروزی است"، عنایت الهی این بود که گویا همه قرآن یک جا در حرکت این عزیز و دید بصیر عمیق وی با دیدن اوج ملکوت، تجلی پیدا کند.
وی ادامه داد: زیباترین لحظه عظمت این شخص نگاه او بود که دلهای پاک این نگاه را درک کردند، شروع این موج در فضاهای مجازی نیز این نگاه و این عکس بود، خداوند اراده کرد که این لحظه را با این عظمت به نمایش بگذارد.
به گزارش مشرق،«شهید محسن حججی» یلهمردی که جهان را بهت زده کرده است. یکی از آنان که تاریخ بشریت را برای همیشه تحت تأثیر خود قرار میدهند. «محسن حججی»، آری جوانی 26 ساله که روزها پیش از اسارت و شهادت، تمام جزئیات صحنهای که قرار است در آن به شهادت برسد را تصویر کرده است: «دستهایم بسته است، رو به دوربین ایستادهام، رو به همه شما، حرامزادهای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمهگاهم، هیچ ترسی در من نیست» و در عین بیترسی از مرگ، عزیزترینش «علی» را یاد میکند تا معلوم شود اگر در آسمان است برای تنآسایی و حتی عیش معنوی نیست. بله «اینجا بوی دود و خون میآید. کمکم انگار لحظه دیدار است ولی در این لحظههای آخر که حرامیان دورم کردهاند، میخواهم قصه بگویم و قصه که میگویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم میشود» بعد شروع میکند به گفتن قصه روضههای آقا اباعبداللهالحسین علیهالسلام.
شهید حججی در شرح آنچه او را وادی به وادی به معرکه عاشورا و در نزدیکی میدان صفین کشانده سخن میگوید و به واقع معلوم میشود او به دقت برای چنین صحنهای انتخاب شده است. این شهید میگوید در سال 85 «آنقدر به مادرمان حضرت زهرا متوسل شدم تا در اوج جوانی مسیری را برایم روشن کند. این مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در مؤسسه فرهنگی کاظمی بود... انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صد ساله را به سرعت پیمودم و آنگاه که زمان سربازیام فرا رسید، خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم» بعد قصه ازدواجش را اینطور شرح میدهد: «به واسطه شهدا با دختری آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاک دامنش نصیبم کرده است؛ همنام حضرت زهرا سلامالله علیها»! جالب شرط دو طرف در این ازدواج است «این خانواده شرطشان این بود که به دلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند با ایمانی باشم و از این رو دختر مؤمن و پاکدامنشان را با مهریهای ساده به عقدم درآوردند و من هم تنها خواستهام از ایشان مهیا کردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود».
ادامه مسیر این شهید حضور در سپاه است که این را نیز وامدار حاج احمد کاظمی است: «یکی از راههای رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب، عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم نمود» و چیزی نمیگذرد که معرکه جنگ احزاب در سوریه درمیگیرد و او وارد این وادی میشود. اما جدای از انگیزهای که در دفع متجاوزان و متجاسران دارد، هیچ چیزی جز لقاء خونین محبوب او را راضی نمیکند و در درد دل با مادرش میگوید: «مادر جان اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچههای بزرگی به رویم باز شد، اما نمیدانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید و از این رو وقتی بازگشتم چهل روز به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم، تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است» جالب این است که شهید از مدتها قبل چنان به شهادت خود و جایگاه والایش در عقبی یقین دارد که تردیدی در داشتن مقام شفاعت نمیکند.
او برای جلب رضایت مادرش نجوای عجیبی دارد و استدلالهای او همه رنگ و بوی فاطمه زهرا سلامالله علیها دارد. او خطاب به مادرش میگوید: «تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا-س- نکرده و نامم را محسن نگذاشتی؟ مادر جان حرم حضرت زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم... نکند لحظهای شک کنی به رضایتت که من شفاعت کنندهات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا-س- سرم را به دست گیر و سرافراز باش چون ام وهب»! و دست آخر مینویسد: «حالا انگار سبکتر از همیشهام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که میآید، بوی مجلس هیئت مؤسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین بخیر که گفت مؤسسه خون میخواهد و این قطرهها که بر خنجر میغلتند ارزانی حاج احمدی که مسیر شیبالخضیب شدنم را هموار کرد... روی زمینی نیستم که میبینید؛ ملائک صف به صفند کاش درد پهلویم ساکت نمیشد و حالا منتظر روضه قتلگاهم؛ حتماً برایتان سخت است ولی برای من نور سید و سالار شهیدان، دشت را روشن کرده است. اینجا رضاً برضاک را میخواهم زمزمه کنم. انگار پوست دستم را بین دو انگشت فشردند و من مولای بیسر را میبینم که همدوش زینب آمدهاند و بوی یاس و خون درهم آمیخته است.»
میدانم این یادداشت نیست اما چه کنم درباره چه بنویسم که در اندازه نوشتن از شهید زهرایی، زینبی و حسینی باشد و درباره این «محسن بزرگ» چه بنویسم که با نوشته خود او برابری کند. کدام واژگان؛ کدام عبارت؟ کدام معنی؟ کدام اشاره؟ میتواند در برابر واژگان و خطوط معنایی آن عرض اندام کند. چه بگوئیم درباره جوانی که چون به بلوغ میرسد به صدیقه طاهره متوسل میشود و او محسنش را به «حاج احمد کاظمی» میسپارد.
بعد برای سربازی به نقطهای دوردست میرود تا بندگانی را شاد گرداند و بعد دلش هوایی سپاه میشود و باز شهیدی بزرگ دستش را میگیرد و چون گاه ازدواجش میرسد با واسطه شهیدی با زهرایی مومن و پاکدامن آشنا میشود که ثمره آن دو چیز است «علی» و «شهادت». بعد به سوریه میرود و چون شهید نمیشود چهل روز به جمکران میرود تا به او میفهمانند که مشکل عدم رضایت مادر است و او با ادبیاتی که مادر با آن انس دارد رضایت مادر را میگیرد و چندباره راهی کربلای زمان میشود و دست آخر صحنه عجیب و پررمز و راز و پرماجرای خویش را به تصویر میکشد با همه جزئیات آن و بر او همانگونه میگذرد که پیش از آن روایت کرده است و او به مرتبهای میرسد که در گمان نمیگنجد و خود مصداق کاملی میشود از آنچه حق است و افشا میکند هر آنچه باطل است!
چه میتوان گفت از این جوان و از آنچه از او به ما رسیده و آنچه در وجود او تجلی پیدا کرده است. خود شهید میگوید ره صد ساله را یک شبه طی کرده است و این ادعایی نیست که هر عارفی توان بیانش و درکش داشته باشد. شهید حججی میگوید در اوان جوانی و با عنایت شهید کاظمی ره صد ساله را یک شبه طی کرده است و او این را برای خودنمایی نمیگوید که در مرتبهای بسیار بالاتر از آن است. کدام انسان را میتوان یافت که چهل روز در محراب بست ذکر بنشیند تا خدا راه شهادت را به رویش بگشاید و خدا بگشاید، گشودنی که عبرت زمان و حجت آدمیان باشد!
وقتی وصیتنامه شهید را میخوانیم با غوغایی مواجه میگردیم که حقیقت آن را درک نمیکنیم از یک طرف عشقی شعلهور، از یک طرف عقلی استوار، از یک طرف بصیرتی به تیزی الماس، از یک طرف عرفانی تا نهایت خدا و از یک سو ملاحتی نرمتر از برف و گلبرگها! واقعا عقل دیوانه میشود چو به این ساحت لامکان و لازمان نزدیک میشود این چه رازی است که شهید محسن حججی از خداوند طلب میکند تا شهادتی زهرایی از یک سو، زینبی از سوی دیگر و حسینی از دیگر سو داشته باشد از این رو او اسیر میشود تا تداعی اسارت زینب بزرگ باشد، به پهلویش تیر میخورد قبل از آنکه به شهادت برسد تا تداعی پهلوی مجروح صدیقه طاهره(س) باشد و دست آخر در سرزمینی بین صفین و کربلا، حسینوار سرش از قفا بریده میشود و به سرعت به داستان عالم و آدم تبدیل میگردد. در واقع گویا محسن حججی در 16 مردادماه 96 ماموریت دارد تا از آنچه بر اولیاء الهی در صدر اسلام رفته و از مظلومیتهای آنان غبارزدایی کند و به یاد همه آورد که حکایت کربلا و عاشورا به انتها نرسیده و در سینه زمان و زمین جاری است ببینید محسن حججی را تا بدانید.
محسن حججی بدون کمترین تردیدی به مادرش میگوید اگر در این دنیا عصای دوران پیریات نشدم، در آن دنیا شفیع تو خواهم شد و سپس اشاره به داستان وهب بن عبدالله میکند و به مادرش میگوید روز قیامت سرم را در دستانت قرار ده تا نشان روسفیدیات باشد نزد حضرت زهرا و حضرت زینب (سلامالله علیهما). این چه حجت بالغهای است؛ مگر محسن نمیداند که مادر در نزد خداوند چه جایگاهی دارد که از شفاعت فرزند از مادر سخن میگوید؟ و مگر چه رازی در گوشش زمزمه کردهاند که چند سال پیش از شهادت خود میداند که چون وهب سرش را خواهند برید؟ کدام عقل و ابزار عقلانی از پس این محاسبه برمیآید؟ ما چه بگوییم جز اظهار شرمندگی و اعتراف به نادانی؟
تردید نداریم که ما در این قافله و طایفه نیستیم ما فقط آنان را دوست داریم ولی چه میدانیم حقیقت وجودی جوانی که وقتی ازدواج میکند قبول شهادتش را توسط عروس و خانواده او را شرط میکند و چه میدانیم از حقیقت عروس و خانوادهای که این را میپذیرند و به اندک مهریهای قناعت میکنند. اینها چه کسانیاند و ما چه؟ در این دیار اگرچه انسانهایی به عمق و اوج محسن حججی زیاد نیستند و بلکه کم هستند اما هستند مسلما هنوز هم در اندازهای بالاتر یا پایینتر از محسن حججی و خانواده او داریم و تردید نمیتوان کرد که اینها همان اولیاءالله هستند که خداوند میگوید آنها را در بین بندگانش مخفی کرده است و امام صادق علیهالسلام میفرماید مراقب باشید در بین مردم، اولیاء الهی قرار داده شده که با رنگ و لباس شناخته نمیشوند مبادا انسانی را کوچک بشمرید شاید هم او یکی از اولیاء الهی باشد.
سعدالله زارعی